به قلم: عماد هلالي
در باب شعارها و مسئولیت پذیری نامزدهای ریاست جمهوری و برخی انصراف ها
عمده نسخه پیچی های تبلیغاتی آقایان، روضه منابر انتخاباتی قریب به ۴ دهه ای ست که صرفا رنگ عوض کرده و اغلب این ایده پردازی های خیال محور و رویا اساس، تنها کارایی آن سوژه هائیست برای طنزپردازان شبکه های اجتماعی، زیرا پرواضح است برخی ادعاهای تبلیغاتی غیر کارشناسی و فراتر از آن بعضا حتی ضد کارشناسی، سیر در وادی های بیراهه دارد تا یا برای شیرین گویی تبلیغاتی باهدف جذب قشر خاص و مخاطب معیّن موضوع، تقلا باشد یا برای سباق در تخریب رقیب ، تا جایی که بی اساسی و تزلزل آن حتی از زبان بدن و تعابیر تردیدی چهره ی شخص کاندیدای مدعی هنگام طرح و بیان مطلب مزبور واضحاً نمایان بوده
وقتی مشاورانی که برای تبلیغ و مدح شخصیتی و عملکردی کاندیدا در کنار وی حاضر می شوند اما ابتدائی ترین اطلاعات عملکردی یار خود را ندارند و با بسیاری مسمیات جاری و روزمره ، بیگانه اند به شکلی که گویا اصلا در این مملکت زندگی نمی کنند.
جماعتی با شعارهای بی پشتوانه، وعده های پیش از پل و برنامه های تخیلاتی که چندین دهه است ده ها میلیون انسان و زندگیشان را هر روز وارد آزمون و خطا می کند.
وقتی حتی رسانه رسمی کشور پس از صدها موفقیت بی نظیر ایران و ایرانیان بعنوان قطب قدرتمند جهان جدید، جایگاه خود را باور نکند و بدون کمترین بینش از تبعات آثار و بازتاب های سیاست خارجی و توزین بین المللی اجازه می دهد کوتوله های سیاسی مملکت ما در همه نوع اظهارات و تعریف خاطرات، ناخودآگاه نگاه ترامپ را بعنوان معیار و شاخص ارزشگزار به آنان تلقی نماید انصراف هایی که هنگف ترین هزینه های را بر دست بیت المال می گذارد
در نهایت پکیجی از مجموع و انباشت این رفتارهاست که در حوالی ۴۰ سال، تدریجا موجبات آسیب های جدی به اعتقاد و باور عمومی گشته است
و اکنون که رمق اعتماد ملی در نفس های آخر و حداقلی ست
و کسی نیست تا بگوید،
اگر توان نجات آن را ندارید، مرگ را بر دستان خود رقم نزنید
با نگاهی به سطح سواد سیاسی و اجتماعی و درک صحیحی از جنس لغت گفتمان های تبلیغاتی بعضی حضرات که علاوه بر توهین علنی به شعور نخبگان، عمدتا برای تخریب و تخوین رقیب ماشه برداشته است و شور میدانی که اوج آن در افشاگری های کلیشهای ابتر مانده تا در تهدید مناظر، ابزار گونه خلاصه شود
و درپایان قرائت های قضاوتی و تحلیلی جامعه حیران و له شده و نالان در چرخه های نامدیریتی همین آقایان، لیک باز هم منتظر و چشم دوخته به روزنه های راجاء برای تغییر و تنفس، همواره امیدوار به مسببن وضعی که نه تنها بازخواست و محاکمه نشده و نمیشوند و تَبَع و تعقیبی متوجه آنها نیست بلکه همچنان به پشتوانه هم طیفان و شرکاء خود در هر جناح سیاسی، ادامه مسیر داده اند تا با تغییر پوزیشن های قدرتی، سهم بیشتری را تصاحب نمایند. همه و همه این مسیر بر انصراف هایی که بویژه عوام زودباور را در آرزوهای وعده های خیالی بلاتکلیف میگذارد
فرآیندی است که طبیعتا در فضای پسا انتخاباتی، کمر خمیده ی اعتماد ملی و اعتقاد سیاسی جامعه را با ضربات مهلک تری، آسیب جدی میزند
گفتمانی که از فاکتورهای شایسته سالاری تهی ست و صرفا ترجمانی از یارکشی های گروهی دارد مصداق شعر سعدی را به “تو اول بگو با کیا دوستی پس از آن بگویم که تو کیستی تحریف برده
آری شاید آن روز که شیخِ اجل ابومحمد مُشرف الدین، شعر “تو اول بگو با کیان زیستی پس آن گه بگویم که توکیسی را سرود نمی دانست که روزی در این سرزمین مفهوم شعرش را سیاسیون و احزاب در انعدام مفهوم شایسته سالاری و برترسپاری با طناب کشی های جناحی اینگونه تعبیر،تفسير و ترجمه نمایند که:
تو اول بگو با کیا دوستی ، پس از آن بگویم که تو کیستی
هرچند در باور من، چپ و راست با هر مظهر و ظاهری و در هر نام و شعاری را به مثابه دو قطب یک قیچی می بینم که مقابل هراسی را به خوف و خورد جامعه میدهند، درصورتی که بود هر کدام به بودِ قرینه اش است و هر یک در غیاب و حذف قطب مخالف، عملا از حیز انتفاع ساقط و فاقد هرگونه کارایی میشود؛
قیچیی که بجای اصلاح خط و مشی های ملی و تعدیل معادلات عام المنفعه و گشایش مسیرهای تنفس، توسعه و رشد کشور، متاسفانه اما با شعار متناقض و توجیهات کاذب فسادزدایی بامحوریت تخوین، تخریب و تبلیغ بین قدرت طلبی و وصول گرایی، اساسا در پی سهم خواهی ها و رانت سازی های فردی و گروهی لبه های برّنده اش را تا کنون نشان بر کالبد اعتماد ملی از سویی و از سوی دیگر بر نان و سفره های مردم بی دفاع و مستضعفین نامتصل به سیاست بُرده و هر روز بیشتر بریده است
و به تعبیری دیگر هر دو جناح متکارب (چپ و راست) را دنده و ندانه های یک اره می دانم، دندانه های اره ای که قاعدتاً چپ و راست هر دو لازم و ملزوم هم ند تایک عمل را برای هم تمهید و تکمیل کنند و در نهایت برش رخ دهد
برشی که بجای منافع یکپارچه کشور در ریشه بُری فساد و رهایی از زنجیرهای تحریم و حصار ظالم جهت پیشتازی ایران در رقابت مناسباتی و معادلاتی بین الملل، ولی با اندکی ملاحظه به خوبی قابل لمس است که این خود درگیریها حاصل انحراف نگاه به سبب کوته بینی عده ای فرصت طلب و افولگرا ست که تحت لوای قدسیت نام وشعارهای ارزشی موج سوارند که عملکردشان منتهی به فرسایش اعتماد ملی و اعتقاد حداقلی جامعه به اخلاق، ارزشها و حتی به اداره حاکمیت می شود
در خوشبینانه ترین نگاه معتقدم به سبب عدم وجود انتخابات منفتح و انحصار سازی جناح های متحکم بر فضا، جامعه را خواسته یا ناخواسته برای برهه ای وادار به عبور از این طاق می نماید و ادبیات سیاسی را وارد مرحله جدیدی از گفتمان خواهد نمود. گفتمانی که بر محور مشترکات طبقات گوناگون جامعه مبتنی می شود و شرائح آن باساختار مطالبات اقوام، کانون های صنفی و اقلیمی و منطقه ای صفحه جدیدی را بویژه برای اطیاف، اصناف و اطرافی که در تنازعات سیاسی فعلی و قبلی سهمی نداشته اند خواهد گشود.
https://sobhekhouzestan.ir/?p=6312